4شنبه سوری
چهارشنبهسوری یکی از جشنهای ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبهٔ سال (سهشنبه شب) برگزار میشود.
در شاهنامهٔ فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشاندهندهٔ کهن بودن این جشن است. مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنّتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست.[۱]
واژهٔ «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفتهاست و سوری که به معنی سرخ است ساخته شدهاست. آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود[۲] که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در واقع این جمله نشانگر یک تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد.[۳] به بیان دیگر شما خواهان آن هستید که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلات شما را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به شما بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.دیروز که
اخرین سه شنبه سال بود از اول روز صدای ترقه و نارنجک میومد.من
وتو هم تو خونه تنها بودیم که مامان بزرگ زنگ زد و گفت بیایین خونه
ما و تنها نمونید.بعد از مامان بزرگ هم عمه زینب از خونه می می زنگ
زد و گفت بیایین پیش ما دور هم باشیم.من هم به تو گفتم که دوست
داری بریم خونه می می تو هم کلی خوشحال شدی.من که اماده
شدم ولباست رو تنت کردم بابایی هم اومد دنبالمون.اصلا نمیشد از
خیابونها بگذری خلاصه با مکافات رفتیم رسیدیم دم خونه بابی.همه
پایین جمع شده بودن.بابی هم کلی برات وسایل بازی البته از نوع
بی خطرش گرفته بود و تو هم بازی کردی.اینقدر
بازی کردی که خسته شدی و خودت گفتی که بریم خونه.رفتیم بالا
خونه بابی و دور هم شام خوردیم و کلی خوش گذشت.دیر وقت بود
اومدیم خونه و لالا.