هليا اقدمهليا اقدم، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

هلیا

یک روز برفی

1390/11/11 23:00
نویسنده : مامان لیلا
465 بازدید
اشتراک گذاری

هلیا جونهلی جونصبح می

می با نون داغ اومد و ما رو بیدار کرد و با هم صبحونه خوردیم و توکه

دیدی برف میاد فوری خواستی که لباس تنت کنم و بری تو حیاط.رفتی تو حیاط

با

می می من هم سریع ازت عکس انداختم.می می رفت چون کار داشت ولی

قول داد که برمیگرده.من و تو با هم غذا خوردیم و بابا هم چون خیلی کار داشت

دیرتر اومد غذا خورد و دوباره رفت.من و تو هم با هم سرگرم بودیم تا می می و

بابایی بیانهلیا و می می جون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان امیر علی
12 بهمن 90 17:55
به به برف بازی اون هم با می می .خوش بگذره عزیزم بوس
مبین فرفری
12 بهمن 90 19:37
خوش بحالت هلیا جون که می می با تو برف بازی میکنه
عمه فشمی
14 بهمن 90 15:35
هلیا جونم عمه قربونت بره خدا نکرده یوقت مریض نشی عمه جون هلیا جونم خونه ما هم نزدیک نیم متر برف اومده بیا باهم بریم برف بازی چه می می خوشگلی داری هلیا نفس


عمه جون این روزا بابایی خیلی کار داره هر وقت کاراش کمتر بشه حتما میاییم.دوست دارم عمه بببببببببببببببببببببببببببببببببببببببوس.
مامان امیر علی
15 بهمن 90 14:28
هلیا جون بوس


زندایی جون منم میبوسمتون.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هلیا می باشد