هليا اقدمهليا اقدم، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

هلیا

امروز

1390/11/10 22:46
نویسنده : مامان لیلا
308 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یه کمی دیر از خواب بیدار شدیم چون دیشب دیر خوابیدیم.بابایی نون داغ

گرفت و اورد و صبحانه خوردیم.تو با اسباب بازیهات مشغول بازی شدی ومن هم

رفتم  سر وقت اشپزخانه و شروع کردم به تمیز کردن کل اشپزخونه.من که

مشغول تمیز کاری بودم  دیدم میگی مامان جون گرسنم شده من هم فوری

زنگ زدم و از بیرون غذا گرفتم و با هم خوردیم.من هم کمی خستگی در کردم و

دوباره رفتم سراغ کار.بابایی هم که وقتی زنگ زد و شنید که من کلی کار کردم و

خسته هستم از بیرون شام گرفت اورد خوردیم و تو مشغول کارتون دیدن شدی

من هم مشغول نوشتن وبلاگت که خستگیم هم در بره.   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان امیر علی
10 بهمن 90 23:47
زود شروع کردی خواهر جون خسته نباشی .


مرسی.اخه خیلی کثیف و چرب شده بود خواهر جون.


مبین فرفری
11 بهمن 90 0:21

خسته نباشی زن دایی


مرسی مبین جونم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هلیا می باشد