مهمونی خونه دایی صادق
پنج شنبه خونه ندا جون و دایی صادق و امیرعلی جون دعوت بودیم.اماده شدیم و بابا مجید ما رو رسوند.خیلی خوش گذشت دور هم اخه وقتی همه اون کسانی رو که دوسشون داری و اونها هم تو رو دوست دارن دور هم جمع باشیم مطمئنا خوش میگذره فقط جای بابا مجید جون خیلی خالی بود.زندایی جون هم مثل همیشه برای شام خیلی تدارک دیده بود. البته هلیا جون ادم همیشه برای روی باز جایی یا مهمونی میره چون وقتی ادمو دوست داشته باشن و دلشون بخواد که دیدارها تازه بشه این مهمونیها بهانه ای میشه برای تجدید دیدارها البته کم کم که بزرگ بشی خودت بهتر همه چیز رو متوجه میشی محبت ها علاقه ها البته از ته دل که باشن میفهمی همین الان هم ماشاالله همه چیز رو متوجه میشی که خیلی سوالات...
نویسنده :
مامان لیلا
23:47