هليا اقدمهليا اقدم، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

هلیا

این چند روز و مهمونی هایی که خیلی خوش گذشت

1390/9/13 17:16
نویسنده : مامان لیلا
410 بازدید
اشتراک گذاری

توی هفته گذشته ننی خیلی دلش تنگ شده بود و هلیا جون هم دلش برای ننی جونش تنگ شده بود و اصرار کرد که ننی بیا پیش من.اخه هلیا جون این نوشته ها رو که بزرگتر شدی وخوندی همشون برات یه خاطره خوب میشه.خلاصه که جونم برات بگه که ننی که هر روز به ما زنگ میزنه و احوالمون رو میپرسه هر دفعه هم بهش میگفتی ننی پس کی میایی پیش من؟بالاخره هم سه شنبه هفته پیش اومد خونمون و برات یه ارگ خوشگل هم خریده بود.heliyaننی جون دستت درد نکنه که میایی به من سر میزنی.خیلی هم ممنون که برام ارگ خریدی.دوستت دارم ننی جون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان امیر علی
16 آذر 90 2:02
سلام هلیا جون.ماشاله کلی بزرگ شدی .ارگتم مبارک .عذاداریهاتون قبول دلمون کلی تنگ شده واستون .امیر علی می گفت بریم پیش هلیا .دایی گفت .عمو مجید دعوامون می کنه امیر علی گفت من اذیت کردم .بیچاره کلی باورش شده بود و سوال می کرد و ما هم کلی خندیدیم اخه خیلی هم با هم می سازین خلاصه تو مامان لیلا بیاین خانه ما خوشجال میشیم .امیر علی کلی می خوادت البته تا چند دقیقه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هلیا می باشد