هليا اقدمهليا اقدم، تا این لحظه: 17 سال و 18 روز سن داره

هلیا

جمعه

1391/4/10 20:29
نویسنده : مامان لیلا
1,075 بازدید
اشتراک گذاری

صبح که بیدار شدیم و صبحانه خوردیم.حاجی بابا از مشهد اومد و دایی صادق و زندایی و امیرعلی هم اومدن اونجا و نهار هم خوردیم و تو با امیرعلی و روژین رفتین تو حیاط و سه چرختو سه تایی با هم شستین و خشک کردین و نوبتی با امیرعلی سوار شدین و کلی بازی.خاله اذر هم زنگ زد و گفت که میاد اونجا تا کارتهای عروسیه میثم رو بیاره.ما هم شام درست کردیم اما دایی صادق اینا رفتن چون میخواستن برن خرید.خاله اذر اینا اومدن و کارتهامون رو اوردن.شام رو که خوردیم اومدیم خونمون و تو کلی خوش به حالت شد چون خاله و روژین هم اومدن خونه ما.بستنی خوردیم وقهوه تلخ رو دیدیم و لالا.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

بابای ملیسا
10 تیر 91 20:44
با سلام . وبلاگ ملیسا جوون با کلی عکسهای جدیدش به روز شد . خوشحال می شم سری به ما بزنید و با یک نظر ما رو مورد لطف خودتون قرار بدید . منتظر نظرهای قشنگ شما هستیم .
مامان کیان
10 تیر 91 21:46
چی شده مگه؟؟؟چرا انقدر شاکی هستین؟
مامان امیر علی
13 تیر 91 14:06



من هم بوس
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هلیا می باشد